با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
نرم افزاری محبوب و ایرانی که مرجع کامل جملات ناب بوده و برای تلفنهای همراه اندرویدی منتشر شده که بیش از دو میلیون کاربر دارد.
به گزارش يا مهدي :جملاتی ناب و زیبا بخوانید و یا خودتان جملات فلسفی، طنز و سخنان حکیمانه بنویسید و با دیگر کاربران به اشتراک بگذارید. جملک از محیط سالمی برخوردار بوده به طوری که جملات شما پس از تأیید مدیریت منتشر میشود. این نرم افزار دارای دو بخش آنلاین و آفلاین است، با دانلود جملکها، آنها در تلفن همراهتان ذخیره میشوند و اینطور در حالت آفلاین هم امکان جملک خواندن دارید. جالب است بدانید که طبق دانلودها از مارکتهای ایرانی این نرم افزار بیش از دو میلیون کاربر دارد!
يا مهدي : بنا بر ذکر برخی کتب تاریخی روز پنجم صفر، روز شهادت حضرت رقیه(علیه السلام) دختر سه یا چهار ساله امام حسین(علیه السلام) است.
در برخی کتب تاریخی آمده است: یزید، اهل بیت را در محلى خرابهگونه جاى داد در حالى که زنان خاندان نبوت و اهل بیت طهارت، جریان شهادت حسین(علیهالسلام) و اهل بیت و یارانش را از کودکان مخفى نگاهداشته و مىگفتند پدرانشان به مسافرت رفتهاند، و این جریان ادامه داشت تا این که یزید اهل بیت را در سراى خویش جاى داد.(1)
امام حسین(علیهالسلام) دخترى خردسال داشت که چهار سال از عمر مبارکش مىگذشت،(2) شبى از خواب پرید در حالى که سخت پریشان به نظر مىرسید و جویاى پدر شد! و پرسید: پدرم کجاست که من هم اکنون او را دیدم؟!(3)
بانوان حرم چون این سخن را از او شنیدند، گریستند و کودکان دیگر نیز ناله و زارى سر دادند.
چون صداى شیوه و گریه آنان بلند شد، یزید از خواب بیدار شد و پرسید: این گریه و زارى از کجاست؟
پس از جستجو، یزید را از جریان باخبر کردند، یزید گفت: سر پدرش را نزد او ببرید!
آن سر مقدس را در زیر سرپوشى قرار داده در مقابل او نهادند.
کودک پرسید: این چیست؟
گفتند: سر پدرت حسین(علیه السلام) است.
دختر امام حسین(علیهالسلام) سرپوش را برداشت و چون چشمش به سر مبارک پدر افتاد نالهاى از دل کشید و بیتاب شد و گفت: اى پدر! چه کسى تو را به خونت زنگین کرد؟!
چه کسى رگهاى تو را برید؟! اى پدر! چه کسى مرا در کودکى یتیم کرد؟! اى پدر! بعد از تو به چه کسى دل ببندم؟! چه کسى یتیم تو را بزرگ خواهد کرد؟! اى پدر! انیس این زنان و اسیران کیست؟! اى کاش من فدایت شده بودم! اى کاش من نابینا شده بودم! اى کاش من در خاک آرمیده بودم و محاسن به خون خضاب شده تو را نمىدیدم!
آنگاه لب کوچک خود را بر لبهاى پدر نهاد و گریه شدیدى کرد و از هوش رفت! هر چه تلاش کردند، به هوش نیامد، و این عزیز حسین(علیهالسلام) در شام به شهادت رسید.(4)
يا مهدي : بنا بر ذکر برخی کتب تاریخی روز پنجم صفر، روز شهادت حضرت رقیه(علیه السلام) دختر سه یا چهار ساله امام حسین(علیه السلام) است.
در برخی کتب تاریخی آمده است: یزید، اهل بیت را در محلى خرابهگونه جاى داد در حالى که زنان خاندان نبوت و اهل بیت طهارت، جریان شهادت حسین(علیهالسلام) و اهل بیت و یارانش را از کودکان مخفى نگاهداشته و مىگفتند پدرانشان به مسافرت رفتهاند، و این جریان ادامه داشت تا این که یزید اهل بیت را در سراى خویش جاى داد.(1)
امام حسین(علیهالسلام) دخترى خردسال داشت که چهار سال از عمر مبارکش مىگذشت،(2) شبى از خواب پرید در حالى که سخت پریشان به نظر مىرسید و جویاى پدر شد! و پرسید: پدرم کجاست که من هم اکنون او را دیدم؟!(3)
بانوان حرم چون این سخن را از او شنیدند، گریستند و کودکان دیگر نیز ناله و زارى سر دادند.
چون صداى شیوه و گریه آنان بلند شد، یزید از خواب بیدار شد و پرسید: این گریه و زارى از کجاست؟
پس از جستجو، یزید را از جریان باخبر کردند، یزید گفت: سر پدرش را نزد او ببرید!
آن سر مقدس را در زیر سرپوشى قرار داده در مقابل او نهادند.
کودک پرسید: این چیست؟
گفتند: سر پدرت حسین(علیه السلام) است.
دختر امام حسین(علیهالسلام) سرپوش را برداشت و چون چشمش به سر مبارک پدر افتاد نالهاى از دل کشید و بیتاب شد و گفت: اى پدر! چه کسى تو را به خونت زنگین کرد؟!
چه کسى رگهاى تو را برید؟! اى پدر! چه کسى مرا در کودکى یتیم کرد؟! اى پدر! بعد از تو به چه کسى دل ببندم؟! چه کسى یتیم تو را بزرگ خواهد کرد؟! اى پدر! انیس این زنان و اسیران کیست؟! اى کاش من فدایت شده بودم! اى کاش من نابینا شده بودم! اى کاش من در خاک آرمیده بودم و محاسن به خون خضاب شده تو را نمىدیدم!
آنگاه لب کوچک خود را بر لبهاى پدر نهاد و گریه شدیدى کرد و از هوش رفت! هر چه تلاش کردند، به هوش نیامد، و این عزیز حسین(علیهالسلام) در شام به شهادت رسید.(4)
خبرگزاری يا مهدي: رئیس سازمان بسیج مستضعفین با اشاره به اینکه بدترین منکرات ایستادن مقابل ولایت فقیه است، گفت: منکر اعتقادی، منکر سیاسی و منکر اقتصادی از جمله منکرات رایج در جامعه است که به آن توجهای نشده است.
به گزارش خبرگزاری يا مهدي، سردار محمدرضا نقدی پیش از ظهر امروز در ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر خراسان جنوبی اظهار کرد: اگر میخواهیم احیای امر به معروف و نهی از منکر تاٌثیرگذاری عمیقی داشته باشد مسائل باید به هم پیوند خورده و نخست تشخیص با اولویتها است.
وی، مقایسه کردن خراسان جنوبی با دیگر استانها را در موضوع امر به معروف و نهی از منکر به مثابه بازیدن دانست و ادامه داد: باید به سمتی برویم که از خراسان جنوبی به عنوان یک استان ایدهآل در موضوع امر به معروف و نهی از منکر بسازیم.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین با بیان اینکه این استان ظرفیت الگو شدن در سطح کشور را دارد، تصریح کرد: اگر میخواهیم جامعه را به سمت جلو هدایت کنیم باید با آرمانهای انقلاب اسلامی جلو ببریم.
آیتالله خامنهای، خطیب جمعهی تهران، اینطور شروع میکنند که:
«ديروز روز بيستوپنجم محرّم الحرام و بنا به روايت معروفتر، سالگرد شهادت امام سجاد بود. لازم است امام سجادعليهالسّلام را بهتر بشناسيم. آن غبار غليظى و ابر ضخيمى كه بر روى چهرهى منوّر اين بزرگواران در طول زمان كشيده شده است، بايد برطرف شود و مردم چهرهى منوّر اين پيشوايان الهى عظيمالشأن را بهتر بنگرند...»
و کلّ خطبهی اول را اختصاص میدهند به غبارروبی از این قطعهی مهم تاریخ. از مبارزهی سی و چهارسالهی امام براى حفظ جريان اسلام اصيل و مكتبى و واقعى گفتند و...
آقا جان :من خیلی کوچکتر از آنم که بخواهم چیزی بگویم ولی می خواهم حرف دلم را بشنویدمنی که غرق در گناهم ولی با این حال دلی دارم پر ز شور و شوق وصال ؛و رسیدن به آزادی.
آقا جان؛هوای شهرمان را دود و دم گناه گرفته بوی غربت در کوچه های شهرمان پیچیده؛ دلهای مردم شهر سیاه شده دیگر اثری از دلهای پاک نیست دیگر کسی به فکر دیگری نیست گذشت آن زمان که همسایه به فکر همسایه اش بود و از تمام احوال او خبر داشت ولی دریغ که اکنون همسایه، همسایه اش را نمی شناسد چه رسد که از احوال او جویا شود .
آقا جان؛ در این شهر همه با هم غریبه اند، هر کس سرش به کار خود است و در پی اندوختن متاع دنیا، همه در تلاش هستند ، صبح تا شب به دنبال یک چیز می دوند چیزی که در شهرمان حرف اول را می زند،پول.آری پول است که دیگر حرفی برای کسی باقی نگذاشته است و مردم برای بدست آوردنش از هیچ کاری دریغ نمی کنند آنها حاضرند برای بدست آوردن پول دل ها را بشکنند، قلب ها را به درد بیاورند، زندگی ها را نابود کنند !
آقا جان؛ شرم می کنم از گفتنش ولی آنها حاضرند به خاطر بدست آوردن دنیا هر چیزی را از دست بدهند حتی حاضرند قلب شما را به درد بیاورند و دل شما را از دست بدهند و کسی نیست تا به آنها بگوید: ای جاهلان لباس آخرت جیب ندارد اینها را برای چه اندوخته اید؟
آقا جان؛ نمی دانم چه بگویم ولی همین مردم با این همه ظلم و ستمی که در حق خود و دیگران روا می دارند در محافلی که نام شما برده می شود می آیند تا خودی نشان دهند ناله سر می دهند و گریه می کنند تا خود را منتظر تر از بقیه نشان دهند ولی آقا جان اینان
تا کی می توانند شخصیت کاذب خود را حفظ کنند؟
آقا جان؛ما همه به امید روزی هستیم که شما بیایید و تمام پرده ها کنار رود و چهره ی واقعی دروغ گویان بر مردم آشکار شود.
کتاب ضرب المثل های فارسی در دو نسخه برای گوشی های همراه طراحی شده است.
به گزارش يا مهدي : ضربالمثل ها معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در خود نهفته دارند. بسیاری از این داستانها از یاد رفته اند، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست؛ بااینحال، در سخن به کار میروند.
حالا اگر شما هم علاقمند به ضرب المثل های فارسی هستید می توانید با دانلود این کتاب الکترونیک که به صورت جاوا طراحی شده است این ضرب المثل ها را روی گوشی همراه خود داشته باشید./ط
يا مهدي : سایت نشنال جئوگرافیک که در معرفی ویژگی های طبیعی، فرهنگ و هنر جوامع از طریق تصاویر و فیلم شهرت دارد همه ساله در بخش های مختلف اقدام به برگزاری مسابقه و انتشار برترین عکس ها می کند که از میان تصاویر منتشر شده نمونه هایی را برای شما انتخاب کرده ایم که در زیر مشاهده می کنید.
بنیاد نشنال جئوگرافیک (National Geographic) در ۲۷ ژوئن سال ۱۸۸۸ میلادی توسط ۳۳ دانشمند و جهانگرد که علاقهمند به تشکیل انجمنی برای افزایش و توسعه علم جغرافیا بودند، در واشنگتن دیسی تأسیس شد. یکی از موسسان این بنیاد "الکساندر گراهام بل" مخترع تلفن بود که پس از هابارد گرین گاردینر ریاست این موسسه را به عهده گرفت. ایده استفاده از عکس در کنار مقالات که از عوامل اصلی محبوبیت این مجله به شمار میرود را "بل" ارائه داد. آقای جان ام.فاهی (John M. Fahey) رئیس نشنال جئوگرافیک درباره هدف نشنال میگوید: "هدف ما تشویق مردم برای علاقهمند کردن آنان جهت توجه و مواظبت از سیارهشان است."
عفت مرعشی همسر آقای هاشمی رفسنجانی در گفت و گو با "ماهنامه مدیریت ارتباطات" نسبتاً مفصل از مواجهه خانواده هاشمی با برخی اخبار رسانه ای پیرامون اعضای خانواده هاشمی تا سفر به کشورهای دیگر و شام ملک عبدالله و حضور همسر قذافی در منزل هاشمی سخن می گوید.
يا مهدي : عفت مرعشی همسر آقای هاشمی رفسنجانی در گفت و گو با "ماهنامه مدیریت ارتباطات" نسبتاً مفصل از مواجهه خانواده هاشمی با برخی اخبار رسانه ای پیرامون اعضای خانواده هاشمی تا سفر به کشورهای دیگر و شام ملک عبدالله و حضور همسر قذافی در منزل هاشمی سخن می گوید.
شما به چند کشور سفر کردید؟
ترکیه، سوریه، کشورهای آفریقای جنوبی، سنگال و کلاً جاهایی که آقای هاشمی میرفت، ما هم میرفتیم.
در تمام سفرها با ایشان میرفتید؟
بله، همه سفرها را میرفتم.
آنجا(عربستان) با همسر ملک عبدالله دیدار داشتید؟
نه. من سال اول خودم تنها رفتم و آقای هاشمی نبود. اولین دفعهای که من رفتم مکه، خانم ملک عبدالله میهمانی داد و یک عده را دعوت کرد و جلسه گذاشت.
آیینهای احیا شده در عزای حسینی/ "پامنبری" سنتی ماندگار از صدها سال پیش
ابرکوه - خبرگزاری مهر: "پامنبری"؛ سنت عزاداری صد ساله نصرت آبادی ها در حالی ادامه پیدا کرده که در شهر ابرکوه سالها است به دست فراموشی سپرده شده است.
به گزارش خبرنگار مهر، شهرستان ابرکوه به واسطه تاریخ کهن خود آداب و سنن بسیاری دارد و عزاداری های محرم نیز از این امر استثنایی نیست.
یکی از سنت های عزاداری که در شهر ابرکوه فراموش شده است؛ در منطقه نصرت آباد ابرکوه با گذشت بیش از 100 سال و علیرغم تعطیلی چند ساله، باز هم اجرا می شود.
"پا منبری" که در ابرکوه به نام "ذکر خوانی" معروف بوده در نصرت آباد با نسخه ای اجرا می شود که بنا به گواهی تاریخی که بر روی صفحات این نوحه نامه نقش بسته، بیش از 100 سال قدمت دارد.
این نسخه به گفته مداحان، نسل به نسل گشته و به پامنبری خوان های امروز رسیده است.
زمانی که روحانی قصد روضه خواندن داشته است، جمعی شروع به خواندن پامنبری می کنند و طریقه آن به این صورت است که چند نفر در کنار همدیگر و نزدیک منبر نوحه های مخصوص را با صوتی حزین می خوانند و همراه با خواندن ابیات، دست راست را بر پای راست می کوبند و مردم هم در جواب، بیتی را ادا می کنند.
نوحه ها شامل نوحه های مرتبط با روز عاشورا و وقایع آن و همچنین شخصیت شهدای این روز، مانند حضرت علی اکبر،علی اصغر و... است.
با حضور روحانی روضه خوان، خواندن متوقف می شود و بعد از پایان روضه یک روحانی و در فاصله ای که به آمدن روضه خوان بعدی مانده است، دوباره پامنبری خوانده می شود و اشعار آن متناسب با روضه روحانی قبل از آن است، مثلأ اگر روضه خوان قبلی روضه حضرت علی اکبر خوانده شده باشد، پا منبری خوانده شده بعد از آن نیز نوحه های آن حضرت است.
"حسین حیدری" مداح 62 ساله نصرت آباد که یکی از پیرغلامان این سنت حسینی است در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: از هشت سالگی به یاد دارم که افرادی مانند "کربلایی محمد حیدری"، "مراد حیدری"، "محمد حیدری" و...پا منبری می خواندند و خواندن آنها نیز به همین سبک فعلی بود که در فاصله بین آمدن روضه خوان ها، نوحه روضه قبل از آن را می خواندند.
وی افزود: فقط چند سال محدود این سنت تعطیل بوده که باز با همت مردم شروع شده و با استقبال روبرو شده است. نوحه های ما بر اساس نسخه ای قدیمی است که قدمت آن به 103 سال می رسد.
"علی مراد رمضانی" یکی دیگر از مداحان پامنبری خوان، صحبت را ادامه می دهد: این نسخه از مرحوم "محمد حیدری" به دست من رسید و ایشان چون علاقه خاص مرا به این کار دیدند به من گفتند که اگر این کار را بعد از مرگ من ادامه دهی، این نسخه را به تو می دهم و چنین شد.
بخشی كه بايد روی آن كار شود، تطبيق با وضع هر زمان است. نه فقط زمان ما، بلكه هر زمان. بايد معلوم شود كه در هر زمان، طبقهی خواص، چگونه بايد عمل كنند تا به وظيفهشان عمل كرده باشند. اينكه گفتيم اسير دنيا نشوند يك كلمه است. چگونه اسير دنيا نشوند؟ مثالها و مصداقهايش چيست؟
به گزارش يا مهدي، مقام معظم رهبری در دیداری که با جمعی از فرماندهان لشكر 27 محمد رسولالله (ص) در سال 1375 داشتند، به تشریح ویژگی های خواص و عوام جامعه و نقش آنان در برهههای تاریخی اسلام پرداختند.
این بیانات تاریخی حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره خواص و عوام ، دارای روشنگریهای بسیاری است كه امروز نیز میتواند چراغ راه جامعه اسلامی بوده و انقلاب اسلامی را از گزند آفتها مصون بدارد.
*** بخش کوتاهی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی را پیرامون موضوع خواص و عوام را به انتخابمشرق در ادامه ملاحظه می کنید.
جهاد فکری و روشنگری فکر مردم
يكی از جهادها هم جهاد فكری است. چون دشمن ممكن است ما را غافل كند، فكر ما را منحرف سازد و دچار خطا و اشتباهمان گرداند؛ هر كس كه در راه روشنگری فكر مردم، تلاشی بكند، از انحرافی جلوگيری نمايد و مانع سوءفهمی شود، از آنجا كه در مقابله با دشمن است، تلاشش جهاد ناميده میشود. آن هم جهادی كه شايد امروز، مهمّ محسوب میشود.
بايد به فكر بروید، كه چرا چنين شد؟
اتّفاقی كه افتاده است، در صدر اسلام است. من يك وقت عرض كردم: جا دارد ملت اسلام فكر كند كه چرا پنجاه سال بعد از وفات پيغمبر، كار كشور اسلامی به جايی رسيد كه مردم مسلمان - از وزيرشان، اميرشان، سردارشان، عالمشان، قاضیشان، قاریشان و اجامر و اوباششان - در كوفه و كربلا جمع شدند و جگر گوشهی پيغمبر را با آن وضع فجيع به خاك و خون كشيدند؟! خوب؛ انسان بايد به فكر فرو رود، كه چرا چنين شد؟
جامعه به دو قسم تشکیل می شود؛ خواص و عوام
ببينيد عزيزان من! به جماعت بشری كه نگاه كنيد، در هر جامعه و شهر و كشوری، از يك ديدگاه، مردم به دو قسم تقسيم میشوند: يك قسمْ كسانی هستند كه بر مبنای فكر خود، از روی فهميدگی و آگاهی و تصميمگيری كار میكنند. راهی را میشناسند و در آن راه - كه به خوب و بدش كار نداريم - گام برمیدارند. يك قِسم اينهايند كه اسمشان را خواص میگذاريم. قسم ديگر، كسانی هستند كه نمیخواهند بدانند چه راهی درست و چه حركتی صحيح است. در واقع نمیخواهند بفهمند، بسنجند، به تحليل بپردازند و درك كنند. به تعبيری ديگر، تابع جَوّند. به چگونگی جوّ نگاه میكنند و دنبال آن جوّ به حركت در میآيند. اسم اين قسم از مردم را عوام میگذاريم. پس، جامعه را میشود به خواص و عوام تقسيم كرد.